تعریف متغیرها (آموزش ویژال بیسیک)

به اطمینان، قبلاً در برنامه نویسی (لااقل در Basic که پیش فرض بحث ما معرفی شده بود) از متغیرها زیاد استفاده کرده اید. در برخی زبانهای برنامه نویسی (مثل Basic) ، نوع متغیرهای بکار رفته در برنامه، لازم نیست از قبل تعریف شده باشد و در هنگام اجرا، کامپایلر، خود، آن را به نوع مورد نیاز (مثل Integer برای برای داده های عددی صحیح، یا String برای نوع داده رشته ای و کاراکتری و ...) تعریف و اجرا خواهد کرد. اما در برخی دیگر (مانند زبان برنامه نویسی Pascal)لازم است، نوع داده متغیرهای بکار رفته، در جایی از برنامه (و عموماً قبل از استفاده از آن) تعریف شوند.

در VB، از آنجا که VB از Basic برای کدنویسی استفاده می شود، به طور معمول، نیاز به تعریف نوع داده ها نیست. اما از آنجا که امروزه برنامه نویسان ترجیح می دهند که از کامپایلری برای برنامه نویسی استفاده کنند که او را به تعریف تمام متغیرها مجبور کند (زیرا اگر چنین نباشد، اگر او به اشتباه دستوری را غلط تایپ کند (مثلاً بجای then بنویسد Then) ، کامپایلر آن را به عنوان متغیری فرض می کند و در واقع بدون اینکه ما خطایی را دریافت کنیم، در روند برنامه مان مشکل پیدا می شود و خطایی رخ می دهد که شاید تشخیص علت آن سخت تر شود) ، می توانیم VB را موظف سازیم تا ما را مجبور به تعریف نوع داده متغیرها نماید.

اگر در ابتدای هر یونیت (Unit) عبارت Option Explicit نوشته شود، VB ما را مظف می کند که در آن یونیت، هر متغیری که بخواهیم استفاده کنیم، آن را قبل از استفاده، تعریف نماییم (لذا بهتر است ابتدای همه Unitها عبارت مذکور باشد) . یونیت (Unit) ها، بخش هایی از برنامه اند که در آنها کدنویسی می شود. مثلاً هر فرم، دارای یک Unit مخصوص به خود است که تمام Event Procedureهایی که تا بحال می نوشتیم، در آن قرار می گرفت.

همچنین اگر از منوی Tools گزینه Options را اتنخاب کنیم، و از لبه General (Tab Sheet) ، گزینه Require Variable Declare را چک مارک بزنیم، از این پس، VB هر فرمی که ایجاد می شود، به طور پیش فرض عبارت Option Explicit را در ابتدای آن خواهد نوشت و در واقع همیشه ما را موظف می سازد که متغیرها را تعریف نماییم.

برای تعریف متغیرها از دستور Dim به شکل کلی زیر استفاده می شود:

Dim variableNames As variablsType

به عنوان مثال دستور Dim a,b As Integer متغیرهایی را به نام a,b از نوع داده Integer (نوع داده عددی صحیح) تعریف می کند و سپس از آن می توانیم متغیر a را در برنامه مقداردهی نماییم.

متغیرها را می توان در سه سطح تعریف نمود (Space of Variables) :

1-    سطح پروسیجر (procedure Level) :

اگر متغیری در یک Procedure (و معمولاً ابتدای آن) تعریف کنیم، آن متغیر را فقط در همان Procedure می توان استفاده نمود و در واقع برای همان Procedure خاص تعریف شده است.

2-    سصح فرم (Form Level) :در سطح فرم (یعنی در ابتدای Unit مربوط به فرم و پس از عبارت Option Explicit) ، متغیرها می توانند به دو نوع تعریف شوند:

2-1- تعریف به صورت Private (شخصی) :

     اگر متغیری در سطح فرم به صورت Private و به شکل کلی:

Private variableNames As variableType

    تعریف شود، آن متغیر فقط در تمام Procedureهای فرم قابل استفاده است و در فرم های دیگر قابل دسترسی و استفاده نمی باشد (مگر اینکه در آنها هم جداگانه تعریف شده باشد) .

2-2- تعریف به صورت Public (عمومی) :

     اگر متغیری در سطح فرم، به صورت Public و به شکل کلی:

Public variableNames As variableType

تعریف شود، در این صورت آن متغیر علاوه بر دسترسی در همان فرم (بوسیله نام آن متغیر) ، در فرمهای دیگر (در واقع در کل پروژه) قابل دسترسی خواهد بود. فقط در صورت نیاز به استفاده در فرمهای دیگر لازم است نام فرمی را که متغیر در آن تعریف شده است ذکر شود (البته اگر آن فرم load باشد) و سپس پس از یک نقطه (Dot) نام آن متغیر آورده شود. به عنوان مثال اگر در ابتدای یونیت مربوط به Form1 نوشته شده باشد:

Public Number As Integer

و بخواهیم در فرمی دیگر، به آن مقداردهی کنیم، لازم است چنین بنویسیم:

Form1.Number = 15

توجه: اگر در سطح فرم از Dim برای تعریف استفاده شود، به طور پیش فرض آن را Private در نظر خواهد گرفت.

3-    سطح ماژول (Module Level) :

ماژولها بخشی از پروژه هستند که متغیرها، توابع و Procedureهای عمومی (Global) را در آن تعریف می کنیم. اگر تعریفی (مثل تعریف نوع داده متغیر یا یک Procedure) با Private انجام گیرد، فقط در همان ماژول قابل استفاده می باشد و اگر با Public صورت گیرد، در هر فرمی و بدون نیاز به نوشتن نام ماژول در ابتدای آن، قابل استفاده خواهد بود. نکته ای که باید توجه داشت اینکه اگر بخواهیم از متغیریا Procedureای که در یک ماژول به صورت Public تعریف شده است، در ماژولی دیگر استفاذه کنیم، ذکر نام ماژول در ابتدای آن به همراه یک نقطه (Dot) ضروری است.

معمولاً از تعریف Public در ماژول زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم متغیر یا Procedureای به صورت Global (عمومی) در سراسر پروژه استفاده شود. شاید بگویید می شود در هر فرمی که به آن نیاز داریم، همانجا متغیر را تعریف می کنیم، پس چه نیازی به ماژول داریم؟

هر چند این کار باعث می شود که برنامه خطای دستوری از ما نگیرد اما در اینصورت وقتی از فرمی به فرم دیگر می رویم مقدار موجود در آن متغیر، پس از تعریف مجدد، دوباره Null (تهی) می شود، در حالیکه اگر از یکبار تعریف Public در ماژول استفاده کنیم، پس از مقدار دهی در جایی از پروژه، تا مقداردهی مجدد، این مقدار در تمام پروژه قابل دسترسی است.

برای افزودن یک ماژول به پروژه کافی است از منوی Project گزینه Add Module را انتخاب کنید و آن را (با پسوند .BAS) save نماییم.

همانطور که ملاحظه می فرمایید، ماژولها تنها بخش کدنویسی (Unit) دارند بر خلاف فرمها که یک بخش Interface (ظاهری) داشتند که کنترلها را به صورت Visual روی آن قرار می دادیم و یک بخش کدنویسی (Unit) که کدهای مربوط به Event Procedureها را در آن می نوشتیم. همچنین ملاحظه می فرمایید که با توجه به وظیفه ماژولها، معمولاً در کل پروژه اولاً به یک ماژول نیازمندیم ثانیاً به بیش از یک ماژول احتیاجی پیدا نمی کنیم.

نکته: علاوه بر متغیرها می توانیم از ثوابت (Constants) نیز در پروژه استفاده کنیم. ثوابت، بخشی از پرونده اند که هنگام تعریف، مقداردهی می شوند و تا پایان پروژه مقدارشان ثابت می ماند. برای تعریف ثوابت از دستور Constant استفاده می شود به عنوان مثال:                   

Const PI As single = 3.14

گل

 

«به نام خدا»

 

گل

دید کلی

گل اندام زایشی در گیاهان است. گل از نظر زیباسازی محیط و تولید میوه و دانه که از مواد غذایی مهم به شمار می‌آیند اهمیت زیادی دارد. مراحل اصلی تولید مثل جنسی یعنی میوز و لقاح درون گل انجام می‌گیرد. پیدایش دانه فرایند تولید مثل جنسی را کامل می‌کند و پیدایش جنین درون دانه اولین مراحل دوران حیات گیاه جوان است.
 

ساختمان گل

گلها از نظر شکل و اندازه و رنگ بسیار متنوعند و از نظر تعداد و آرایش نیز تنوع زیادی دارند. و بعضی گلها مانند عدسک آبی به زحمت دیده می‌شوند و بعضی دیگر بسیار بزرگتر. گل معمولا 4 بخش دارد که عموما روی دوایر متحدالمرکز قرار دارند این چهار بخش عبارتند از: کاسه گل (کاسبرگها) ، جام گل (گلبرگها) ، نافه گل (پرچمها) و برچه (مادگی). این چهار بخش گل معمولا به نهنج گل که در انتهای دمگل قرار دارند متصلند.
 

کاسه گل (کاسبرگها)

کاسه گل معمولا سبز رنگ است و در غنچه‌ها بخشهای گل را می‌پوشاند. کاسه گل معمولا از تعدادی کاسبرگ جدا از هم و یا چسبیده بهم تشکیل شده است.
 

جام گل (گلبرگها)

جام گل معمولا قسمت رنگی گل است جام گل از قطعاتی فاقد کلروفیل به رنگهای گوناگون ، به نام گلبرگ تشکیل شده است. گلبرگها ممکن است جدا از هم و یا چسبیده به هم باشند.

زندگی در شکم کوسه!؟!

 

« به نام خدا»

 

زندگی در شکم کوسه!؟!

 

آیا متوانید باور کنید کوسه ای انسانی را ببلعد و او زنده از شکم کوسه بیرون بیاید، داستان از این قرار است که در سال 1891 یک ملوان انگلیسی به نام جیمز بارتلی با یک کشتی غیر دولتی به نام اختر شرق برای شکار کوسه راهی سفر شد. او و همراهانش طی مسیر، ناگهان با کوسه غول پیکری برخورد کردند. افراد به سمت جانور نیزه پرتاب کردند که یکی از آنها به بدن کوسه خورد و جانور را وحشت زده کرد. کوسه زخمی با تکان شدید باله هایش سرنشینان قایقها را در آب انداخت در همین اثنا ناگهان با یک حرکت شدید کوسه جیمز بارتلی در آب پرتاب و او در یک چشم به هم زدن ناپدید شد. ملوانان به کشتی بازگشتند و خبر ناپدید شدن بارتلی را به بقیه دادند. کم کم کشتی به کوسه نزدیک شد و با پرتاب نیزه دریاچه ای از خون زیر بدن کوسه پدیدار گشت. ملوانان کوسه را با زحمت به عرشه بردند و پوست و روده اش را بیرون آوردند. ناگهان در جلوی چشمان حیرت زده ملوانان چیزی در شکم و معده کوسه تکان خورد. آنها به آرامی معده حیوان را باز کردند و پایی پوشیده با کفش بیرون زد. سپس بدن بارتلی را که بیهوش بود از معده کوسه بیرون آوردند. او دو هفته با مرگ دست و پنجه نرم کرد تا سرانجام نجات یافت. وی گفت وقتی از قایق بیرون افتادم با آرواره های کوسه مواجه شدم و او مرا بلیعد، سپس از لوله ای لیز به سرعت سمت پایین پرتاب شدم و دیگر چیزی را خاطر ندارم. او پس از این واقعه نابینا شد و پوست بدنش به سفید تغییر رنگ یافت. پزشکان زیادی از کشورهای مختلف دنیا بر سر بالین وی حاضر شدند. اما هیچکس نتوانست درمانش کند. او پس از هیجده سال در وضع بدی جان سپرد. بارتلی تنها انسانی است که توانست در شکم کوسه زنده به سر ببرد!!!

«بیو تکنولوژی»

 

«بیو تکنولوژی»

 

واژه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) نخستین بار در سال 1919 توسط Karl Ereky  به مفهوم کاربرد علوم زیستی و اثر متقابل آن ها در فناوری های ساخت بشر به کار برده شد (1). به طور کلی هر گونه فعالیت هوشمندانه بشر درخلق، بهبود و عرضه محصـــولات گوناگون با استفاده از موجودات زنده مخصوصاً از طریق دستکاری ژنتیکی آنها در سطـح مولکـولی، در حوزه بیوتکنولوژی قرار می­گیرد (1).

 برخی کاربردهای سنتی زیست فناوری عبارتند از:  اصلاح نباتات و دام، تهیه نان ، ماست و پنیر که سپس تولید انواع آنتی بیوتیک ها، انسولین انسانی و اینترفرون را نیز شامل گردید (2 و 3). در حال حاضر با ظهور فناوری DNA نوترکیب، دستکاری ژن ها و انتقال ژن از یک موجود زنده به دیگری یا به عبارت دیگر مهندسی ژنتیک ، ظرفیت بهره گیری از این فناوری به نحو فزاینده‌ای افزایش یافته است (4).

کمیته ملی زیست­فناوری کشور بیوتکنولوژی را اینگونه تعریف کرده است: بیوتکنولوژی (زیست فناوری) عبارت است از کاربرد علوم مختلف در استفاده مستقیم یا غیر مستقیم از موجودات زنده، قسمتی از بدن و یا فرآورده های آنها در اشکال طبیعی یا تغییر یافته. به عبارت دیگر، زیست فناوری شامل عضوی از فناوری هاست که در آن از موجودات زنده و یا اجزای آنها بهره گرفته می­شود (5).

این تعریف، گستره وسیعی از رشته های مختلف علوم و فنون را در بر می گیرد. چنانکه می­توان زمینه های فعالیت زیست فناوری را در بخش های کشاورزی، پزشکی ، دام و آبزیان، فراورده­های غذایی و داروئی ، صنعت و محیط زیست فراهم نمود. پیشرفت­های چشم­گیر زیست فناوری در دهه­های اخیر (به ویژه پس از دستیابی به روش­های نوین مهندسی ژنتیک در جداسازی ژن­ها، دستکاری و انتقال آنها از موجودی به موجود دیگر) آن را به عنوان یکی از مهمترین فناوری های مولد در حال و آینده معرفی کرده است.

به طور کلی زیست فناوری یکی از محورهای اساسی توسعه در بسیاری از کشورها قلمداد شده و در تنظیم راهکارها و برنامه های ملی توجه جدی به آن معطوف گردیده است (5).

در  قرن 21  با توجه به افزایش بی رویه جمعیت و نیاز به تأمین مواد غذایی، زیست فناوری کشاورزی مورد توجه خاص قرار گرفته است.  گیاهان زراعی تراریخته پرمحصول و مقاوم گوناگونی مانند ذرت، برنج، سویا، گوجه فرنگی و گندم تولید شده و تکنیک‌های نوین زیست فناوری در افزایش تولید شیر و گوشت دام موثر واقع شده‌اند.

تأمین سلامت و بهداشت جمعیت بیش از شش میلیاردی ساکنان کره زمین از طریق تولید داروهای نوترکیب و واکسن ها، دستیابی به روش‌های درمان کم هزینه بیماری‌ها، یافتن درمان بیماری‌های صعب العلاج و تشخیص سریع‌تر و مؤثرتر بیماری های گوناگون از جمله بیماری‌های ژنتیکی از وظایف زیست فناوری پزشکی می­باشد.

رویکرد جدید به محیط زیست در قرن حاضر، در نظر گرفتن آن به عنوان یک جزء‌ از سرمایه ملی کشورها و در نتیجه لزوم حفظ آن با استفـاده از زیست فناوری از مهم ترین دغدغه های بشر در قرن حاضر است. حذف مؤثر آلاینده‌های محیطی خطرناک از محیط زیست با استفاده از میکروارگانیسم‌های پالایشگر آلودگـی و استـفاده از تکنیک‌های حفظ، نگهداری و حراست از ذخایر ژنتیکی کشور از جمله کاربردهای زیست فناوری در زمینه محیط زیست می باشد.

کاربردهای زیست فناوری در صنعت که منجر به تولید محصولات گوناگون با صرف هزینه و انرژی کمتر، ضایعات‌ اندک و از همه مهمتر با کمترین اثر مخرب بر محیط زیست می شود،  باعث شده که از این فناوری به عنوان یکی از پاکترین و در عین حال سودآور‌ترین بخش های صنعت یاد شود. زیست فناوری همچنین تولید محصولات نوینی را که قبلاً از روش های دیگر امکان تولید آن وجود نداشته یا بسیار سخت و دشوار بوده، ممکن ساخته است.

معنی نام بعضی از کشور ها

 

«بسم الله رحمن الرحیم»

 

فهرست معنی نام کشورها

 

(تغییر مسیر از معنی نام کشورها)


در اینجا معنی نام کشورهای جهان در جلوی نام آنها آمده و زبانی که ریشه این نام در اصل از آن گرفته شده در میان کمانک آورده شده است:

آذربایجان:آتورپاتکان{نگهدار آتش}(فارسی/ دری)
آرژانتین:سرزمین نقره(اسپانیایی)
آفریقای جنوبی:سرزمین بدون سرما(آفتابی) جنوبی(لاتین،یونانی)
آفریقای مرکزی:سرزمین بدون سرما(آفتابی) مرکزی(لاتین،یونانی)
آلبانی:سرزمین کوهنشینان
آلمان:سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن(فرانسوی - ژرمنی)
آنتیگوا و باربودا:
آندورا:
آنگولا:از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود
اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی)
اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی)
اردن:
ارمنستان: سرزمین فرزندان ارمن،نام نبیره ی نوح"ع"(فارسی/ دری)
اریتره:
ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/ دری)
اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)
استرالیا: سرزمین جنوبی (از لاتین)
استونی: راه شرقی (ژرمنی)
اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری)
اسکاتلند:سرزمین اسکات ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین)
اسلوواکی:
اسلوونی:
افغانستان:سرزمین قوم افغان(دری فارسی)
اکوادور:خط استوا (اسپانیایی)
الجزایر:جزیره ها(عربی)
السالوادور:رهایی بخش مقدس(اسپانیایی)
امارات متحده عربی:شاهزاده نشین های یکپارچه عربی(عربی)
اندونزی:مجمع الجزایر هند(فرانسوی)
انگلیس:سرزمین قوم آنگل(ژرمنی)
اوروگوئه:شرقی
اوکراین:منطقه مرزی(اسلاوی)
اوگاندا:
ایالات متحده امریکا:از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی
ایتالیا: شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی)
ایران: سرزمین نجیب زادگان (آریاییان) (فارسی دری)
ایرلند: سرزمین قوم ایر (شاید هم معنی با آریا) (انگلیسی)
ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)
باربادوس:
باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)
بحرین: دو دریا (عربی)
برزیل: چوب قرمز
برونئی:
بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان(لاتین)
بلژیک: سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و کیسه میداده.
بلغارستان:
بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه‌ای بومی به معنای آب گل آلود
بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)
بنین:
بوتان: تبتی تبار
بوتسوانا: سرزمین قوم تسوانا
بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار (از زبان‌های موره -دیولا)
بوروندی:
بوسنی و هرزگوین:
بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین
پاپوا گینه نو:
پاراگوئه: این سوی رودخانه
پاکستان: سرزمین پاکان
پالائو:
پاناما:جای پر از ماهی(زبان کوئِوا)
پرتغال: بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین)
پرو:
پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)
تاجیکستان:
تانزانیا:این نام از همامیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است
تایلند:سرزمین قوم تای
تایوان:
ترکمنستان: سرزمین ترک مانندها
ترکیه: سرزمین قوی‌ها (ترکی با پسوند عربی)
ترینیداد و توباگو:
توگو:
تونس:
تونگا:
تووالو:
جامائیکا: سرزمین بهاران
جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند(زبان آفار)
چاد: دریاچه ( زبان بورنو)
چک:
چین:سرزمین مرکزی(چینی)
دانمارک: مرز قوم "دان"
دومینیکا:
دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)
روآندا:
روسیه: کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی"راؤش")
روسیه سفید (بلاروس):درخشنده(روس) سفید(روسی)
رومانی: سرزمین رومی ها
زامبیا:
زئیر:
زلاند نو:زلاند جدید(زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست)
زیمبابوه:
ژاپن: سرزمین خورشید تابان(ژاپنی)
سائوتومه و پرنسیپ:
ساحل عاج:ساحل عاج
ساموآ:
سان مارینو:
سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)
سلیمان جزایر:از نام حضرت سلیمان
سنت کیتس ونویس:
سنت لوسیا:
سنت وینسنت و گرنادین:
سنگاپور:
سنگال:
سوئد: سرزمین قوم "سوی"
سوازیلند:سرزمین قوم سوازی
سوئیس: سرزمین مرداب
سودان: سیاهان(عربی)
سورینام:
سوریه: سرزمین آشور (سامی)
سومالی:
سیرالئون: کوه شیر
سیشل:
شیلی: پایان خشکی- برف (از زبان بومی آنجا)
صحرا:بیابان(عربی)
صربستان:سرزمین قوم صرب(یوگسلاوی: سرزمین اسلاو های جنوب)
عراق: شاید ازایراک به معنای ایران کوچک(فارسی)
عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبخت. واژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد است. سعود یعنی خوشبخت.
عمان:
غنا:
فرانسه: سرزمین قوم فرانک (از اقوام سلتی)
فلسطین:
فنلاند:سرزمین قوم "فن"
فیجی:
فیلیپین:از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ
قبرس:
قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله (قرقیزی)
قزاقستان: سرزمین کوچگران (قزاقی)
قطر:شاید به معنای بارانی(عربی)
کاستاریکا:ساحل غنی(اسپانیایی)
کامبوج:
کامرون:
کانادا: دهکده (زبان سرخپوستی"ایروکوئی")
کرواسی:
کره جنوبی:
کره شمالی:
کلمبیا:سرزمین کلمب(کریستف کلمب)(اسپانیایی)
کنگو :
کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو)
کوبا:
کومور:
کویت: دژ کوچک (هندی-عربی)
کیپ ورد:
کیریباسی:
گابون:
گامبیا:
گرجستان:سرزمین کشاورزان(یونانی)
گرنادا:
گواتمالا:
گینه:
گینه استوایی:
گینه بیسائو:
لائوس:
لتونی:(لاتویا)
لبنان:سفید(عبری)
لسوتو:
لوگزامبورگ:
لهستان: سرزمین قوم "له"
لیبریا: سرزمین آزادی
لیبی:
لیتوانی:
لیختن اشتاین:
ماداگاسکار:
مارشال جزایر:
مالاوی:
مالت:
مالدیو:
مالزی:
مالی:
مجارستان:سرزمین قوم مجار (مجاری)
مراکش:(مغرب)
مصر: شهر - آبادی
مغولستان:
مقدونیه: سرزمین کوه نشین ها، بلندنشین‌ها (یونانی)
مکزیک:اسپانیای جدید(اسپانیایی)
موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین)
موریس:
موزامبیک:
مولداوی:
موناکو:
مونته نگرو:
میانمار:(برمه)
میکرونزی:مجمع الجزایر کوچک(فراسوی)
نائورو:
نامیبیا:
نپال:
نروژ: راه شمال
نیجر: سیاه (لاتین)
نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین)
نیکاراگوئهدریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) - آگوئه (اسپانیایی)
واتیکان: گرفته شده از نام تپه‌ای به نام واتیکان (اتروسکی)
وانواتو:
ونزوئلا: ونیز کوچک
ویتنام: اقوام "ویت" جنوبی(ویتنامی)
ویلز:بیگانگان(ژرمنی)
هائیتی:
هلند: سرزمین چوب (آلمانی)
هند:پر آب (فارسی باستان)
هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی)
یمن: خوشبخت
یونان: سرزمین قوم "یون"